کوچینگی است که در آن ارزشهای حاصله از کوچینگ، محور فرهنگسازمانی میباشد و این فرهنگ به نحوی عمل میکند که کلیه اقدامات در راستای اهداف و ارزشهای فردی و سازمانی تعادل ایجاد کند. این نوع کوچینگ یکی از مقرونبهصرفه ترین روشهای کوچینگ در سازمانها میباشد.
در این روش یک یا چند کوچ، خارج از سازمان به مدیران ارشد شرکت مفاهیم و اصول کوچینگ را یاد میدهند و سپس خود این مدیران، آموختههای حاصل از این دورهها را در اختیار مدیران میانی و کارکنان قرار میدهند.
روش کوچینگ آبشاری، یکراه میانبر کوتاه و مقرونبهصرفه برای سازمانهایی است که میخواهند فرهنگسازمانی کوچینگ را در سازمان خود در بلندمدت مستقر کنند.
روش اجرای کوچینگ آبشاری
در این روش، مدیران ابتدا فنون و مهارتهای پایهای و ریشهای کوچینگ مانند گوش دادن، سؤال پرسیدن، بازخورد دادن، هدفگذاری، تعهد ناخودآگاه، انواع مدلهای کوچینگ، اعتمادبهنفس آموزش داده میشود و سپس مدیران آموزشدیده کوچینگ، تحت نظارت مدرس کوچ خود شروع به کوچینگ در سازمان خود میکنند.
مزایای مدل کوچینگ آبشاری
1– هدایت کوچینگ مدیران در سازمان توسط مدرسان کوچ در حین و بعد از اجرای فرآیند کوچینگ در سازمان توسط مدیران آموزشدیده
2– مقرونبهصرفه بودن ازلحاظ اقتصادی، مدیران میتوانند به کمک یک یا چند کوچ خارجی مهارتهای لازم جهت کوچینگ را یاد گرفته و سپس تحت نظارت آنها، فرهنگ کوچینگ سازمانی را در سازمان خود پیادهسازی کنند.
3– حمایت مدیران از کارکنان سازمان برای تقویت مهارتهای خود برای نشان دادن بهترین عملکرد و پتانسیل خود در سازمان.
4– اجرای فرهنگ کوچینگ توسط مدیران در سازمان در بازه زمانی بلندمدت تحت نظارت کوچ های خود.
5– وجود نظارت و ارزیابی اجرای فرآیند فرهنگ کوچینگ در سازمان توسط مدرسان کوچ بعد از شروع فرآیند اجرای کوچینگ در سازمان توسط مدیران.
چکلیست و شاخصههای ارزیابی جهت پیادهسازی و استقرار فرهنگ مربیگری
برای ارزیابی اینکه جهت استقرار فرهنگ مربیگری در سازمان شما به چه اقداماتی نیاز است نگاهی به لیست فوق داشته باشید. برای هرکدام از یازده عواملی که در لیست آمده است درجایی که با وضعیت فعلی شرکت شما صادق است یک * و درجایی که شرکت شما باید باشد یک علامت× بگذارید.
عواملی که در ستون سمت راست هستند با سازمانهایی که در بلندمدت میخواهند موفق باشند و موفقیت خود پایدار باشند همراه است. سازمانهایی که بیشتر به عوامل سمت چپ نزدیک هستند در کوتاهمدت در بهترین حالت به موفقیتهایی دست مییابند ولی در بلندمدت شکست را تجربه خواهند کرد.
اگر سازمان شما به عوامل سمت راستی نزدیکتر باشد حرکت به سمت یک فرهنگ کوچینگ در سازمان شما کاری طبیعی و عادی خواهد بود. اگر سازمان شما بیشتر به عوامل سمت چپ نزدیک باشد حرکت به سمت فرهنگ کوچینگ مطمئناً به شرکت شما کمک خواهد کرد و فقط سؤال این است که این شما یک آرزوی سالم و صادقانه است یا تاکتیک و مصلحتی دیگر.
یک رویکرد سیستمی کامل | یک رویکرد بخشی یا وظیفهای | |
تمرکز بر اهداف کسبوکار- ایجاد ارزشافزوده | فعالیتها خودشان هدف میشوند | |
شروع تعهد و اقدام از رأس سازمان | رأس سازمان همیشه به حرفهای خود عمل نمیکنند | |
مدیریت تغییر- مبتنی بر اصول و مهارتهاست | مدیریت تغییر- مصلحتی | |
شفافیت-بازخورد دادن و به چالش کشیدن | به تدافع و مقاومت در برابر تغییر فکر نمیشود | |
چیره شدن بر موانع یادگیری | عنوان نمیشود که موانعی سر راه تغییر وجود دارد | |
به زمان برای تفکر و یادگیری ارزش داده میشود | اقدام و سرعت عمل همیشه ارزش دارد | |
خواست و اراده قوی برای چالش کشیدن هر چیز | چالش کشیدن خیلی ریسک دارد و محدودکننده است | |
اعتقاد به اینکه سازمان یعنی کارکنان آن | نگریستن به کارکنان بهعنوان یک منبع | |
تعادل سالمی بین اهداف و ارزشهای فردی و سازمانی وجود دارد | تعادل ضعیفی بین ارزشها و اهداف فرد و سازمان وجود دارد | |
تمایل به تشریک دانش وجود دارد | دانش قدرت است و در دست عدهای خاص قرار دارد | |
بلندمدت و پایدار | کوتاهمدت و ناپایدار |
منبع: کتاب کوچینگ در مدیریت، مؤلف منوچهر سلطانی
دیدگاهتان را بنویسید