خلاصه کتاب ،ماه عسل برداشت شخصی من از نکات مهم و اساسی قابل یادگیری از مطالعه کتاب می باشد ،مطالعه این نکات برای خوانندگانی که وقت و زمان لازم جهت مطالعه کامل کتاب را ندارند از لطف خالی نیست
26. فولاد آبدیده شوید.
اگر قرار است رهبر باشید باید ازلحاظ روحی و جسمی آمادگی آن را داشته باشید. و این به معنای ورزش به مدت ۲۰ دقیقه نیست. اگر فکر میکنید در حال اسبسواری سخره به نظر میرسید دشوار است به سوارهنظام، دستور حمله بدهید. (آدلان استیونسون). فولاد آبدیده شدن به معنای به معرض نمایش گذاشتن کارهایی که میتوانید انجام بدهید نیست. بلکه، به معنای این است که دریابید چقدر قابلیت دارید. ضعیفترین خصوصیت خود را تقویت کنید اگر مشکل تمرکز دارید شطرنجبازی کنید. اگر ترسو هستید کوهنوردی کنید. هر کس میتواند کارهایی که در آن تبحر دارد انجام دهد.
27. بگذاریدش کنار.
اگر عادت بدی دارید فاش نکنید. داشتن تصویر ذهنی قوی از خویشتن، شاید همهچیز نباشد ولی اگر آن را حفظ نکنید قدرتتان را تضعیف کردهاید. مردم کنجکاوی سیریناپذیری برای دانستن، همهچیز دارند. بهجز چیزی که ارزش دانستن دارد.(اسکار وایلد)
ماکیاولی معتقد است رهبران باید عادات به خود را از حوزه رهبریشان دور کنند. دو دلیل: 1– تا زمانی که کار غیرقانونی انجام نمیدهید یا قانونی را زیر پا نمیگذارید، کاری را که روی حرفه شما تأثیر نمیگذارد، انجام نمیدهید آن کار به هیچکسی مربوط نیست. 2– بسیاری از عادات بد و خطاهایی که در زندگی خصوصیتان به خاطر آنها موردانتقاد قرار میگیرد، دقیقاً همانهایی هستند که مردم از شما بهعنوان رهبر انتظار دارند. عادات ناپسند خود را طوری زمانبندی کنید که باکارتان تداخل ایجاد نکند. آنقدر انضباط داشته باشید که آنها را در حاشیه زندگیتان قرار دهید.
28. زیاد خوب نباشید.
درستکار بودن را خوب میدانند ولی اگر هدف اصلی شما کسب و حفظ قدرت است این ریزه کاریها را رها کنید.
آنهایی که رذیلتی ندارند فضایل اخلاقی بسیارکمی دارند ( ابراهام لینکن). ماکیاولی میگوید: شرافتمندانه عمل کردن در بیش افراد غیر شرافتمند عین شکست است. تا وقتیکه رذایلتان را نپذیرید، نمیتوانید آنها را در جهت مثبت هدایت کنید. آیا زود از کوره در میروید؟ وقتی در حال رقابت برای فروش هستید راهی برای هدایت مثبت نیروی این رذیلت در خود پیدا کنید. آیا خسیس هستید؟ پس بدانید بهترین شخص برای تصمیمهای بیرحمانه کاهش بودجه و تعدیل نیرو هستند.
29. ناخنخشک باشید.
با ول خرجی در کوتاهمدت، دوستان زیادی بهدست میآورید. ولی هیچکس به خاطر این موضوع از شما تشکر نمیکند.
آدم خسیس فقیر به نظر میرسد و غنی میشود و آدم دست و دلباز غنی به نظر میرسد فقیر میشود(ویلیام شمستون).
با پول نمیشود عشق خرید ولی میتوان در کوتاهمدت جلب محبت کرد. شاید این بتواند جایگزین خوبی برای عشق باشد. حداقل اینطور تصور میکنید. وقتی همهچیز خوب پیش میرود، شروع به ول خرجی میکنیم. ماکیاولی میگوید: برای رسیدن بهقدرت باید دست و دلباز به نظر برسید ولی بعد از رسیدن بهقدرت آن را کاهش داده و یا محدودیت خاصی برای آن در نظر بگیرید. ببینید در مورد چیزهای کوچکی که منفعت آشکارا بر شما ندارند، در زمینههای سرگرمی، سفر و سایر هزینهها نوعی فرهنگ ناخن کشی ایجاد کنید.
30. بهتر است بهجای آنکه شمارا دوست داشته باشند از شما بترسند.
محبوب بودن برای خانواده، حیوان خانگی خوب است. ولی اگر مسئول هستید انتخاب بین محبوب بودن و یا نبودن با شما است. ولی بهتر است محترم بودن را انتخاب کنید.
موجودی انبار را میشود مدیریت کرد ولی مردم را باید رهبری کرد (رأس پروت). ایجاد احترام از طریق قاطعیت حاصل میشود. آیا واقعاً میخواهید کارمندانتان شمارا دوست داشته باشند؟ این شاید فعلاً به حالتان مؤثر واقع شود ولی اگر این افراد، دوستتان نداشته باشند از شما حساب میبرند، نه! پس باید حساب ببرند چون شما رئیسشان هستید. به دنبال جلب تأیید دیگران نباشید، فقط سعی کنید احترام بیشتری نسبت به خودتان در آنها برانگیزید.
31. درباره ارزش رحم مبالغه شده است.
رحم داشتن را نباید با ضعیف بودن اشتباه گرفت. آنقدر باب میل افراد دردسرساز رفتار نکنید که دست نوازشی به پشتتان بکشند چون در آن صورت باید مراقب چاقوی را هم که در دست دارند هم باشید.
فیلسوفی میگوید: عزیزم، برای مهربان بودن باید بیرحم باشی.
تفاوتی که منظور ماکیاولی است را در صورت که بر اساس قوانین و معیارهای واضح و روشن انجام گیرد مؤثر و واضحتر واقع میشود. آیا باید کاری کمدرآمد را سروسامان دهید؟ به کارمندانتان بگویید چه چیزی باید اتفاق بیافتد، اگر آن اتفاق نیافتد چه میشود و موعدی را تعیین کنید. حتی اگر مجبور باشید بدتر اقدام کنید آنها در جریان قرارگرفتهاند.
32. ددمنش باشید.
قدرت و زیرکی ددمنشانه امتیاز است. نه ضعف. برای رهبری به هر نفر آنها نیاز دارید. همه چنین باید بدانید کی باید از آنها استفاده کنید. رهبر کسی است که بتواند اصول اش را با شرایط وفق و تطبیق دهد ( ژنرال جورج پاتون).
همه ما اغلب وقت زیادی را صرف میکنیم تا بجای اینکه در کارهایی که حریفانمان آنها را خوب انجام نمیدهند بهتر از آنها باشیم، در کارهایی که خوب انجام میدهند بهتر از آنها باشیم. اگر حریفتان مکار است با او روبهرو شوید اگر قوی است بافکرتان وی را از میدان بدر کنید.
33. عزیزم به من دروغ بگو.
فریب دادن مردم ازآنچه فکر میکنید سادهتر است. بهشرط آنکه آنها بخواهند فریب بخورند. همیشه بهترین سیاست گفتن حقیقت است البته مگر اینکه دروغگوی بسیار خبرهای باشید.(جروم پی جروم)
در خصوص سؤالات دشواری که درزمینه کارتان از شما میکنند. داستان سرهم کنید. مشکل را با کلمات خودتان تعریف کنید. درباره کارهایی که انجام میدهید حرف بزنید و نشان دهید چطور مؤثر واقع میشوند. بدین ترتیب اگر اطلاعات دردسرساز را از قلم بیاندازید کسی مطلع نخواهد شد.
34. دروغگو، دروغگو
پایبندی به عهد خوب است. تنها ایرادش این است که با این کار نمیتوانید در زندگی پیشرفت کنید.
واقعیت این است که دروغگویی، کار شرافتمندانهای نیست ولی وقتی گفتن حقیقت، خسارات زیادی به دنبال دارد دروغگویی قابلاغماض است (سوفو).
محیط اکثر ما معجونی است از حرفهای نیمه راست و نیمه دروغ و تفره رفتنها. دروغگوهای ماهر تا جایی که میتوانند راست میگویند. چون اینکار باعث میشود دروغ آنها باورپذیرتر به نظر برسد. آنها تا زمانی که نخواهند کسی را فریب دهند پذیرا و روراست هستند شما هم از آنها یاد بگیرید.
35. حفظ ظاهر کنید.
خوب به نظر رسیدن! بله. ظاهرسازی شمارا از بسیاری مشکلات رهایی میبخشد. قدرت شاید همیشه بر سرنیزه باشد ولی گاهی هم سایه و یا تصویر آن است. (ژان غنت)
ماکیاولی میگوید” انسان بیشتر از اینکه با دستهایی قضاوت کند با چشمهایش قضاوت میکند.
چیزی را به مردم نشان دهید که میخواهید باشید. چون مردم با چشمهایشان قضاوت میکنند. پسکار عاقلانه این است که وقتی میخواهید قدرتمند باشید قدرتمند هم جلوه کنید. اگر میخواهید کسی را مرعوب خود کنید درحالیکه آفتاب پشت سر شما قرارگرفته است. روی صندلی بنشینید که از روی صندلی دیگران بالاتر باشد.
در مذاکرات خود را قدرتمند نشان دهید. گاهی آنچه را که هستید نشان ندهید بلکه آنچه را نشان دهید که میخواهید باشید. راز تبدیلشدن به شیادی که به خودش اطمینان دارد این است که قربانیتان به دلیل اینکه خودش مطمئن است به شما پول ندهد بلکه به دلیل اطمینان که شما به خودتان دارید این کار را بکند. وقتی میخواهید چیزی را ارائه کنید آیا آن را پشت اسلایدهای پاورپوینت وب پنهان میکنید. همه اینها را دور بریزید. دفعه بعد اگر میخواهید توجه مردم را جذب کنید تنها از طریق تصاویری با مردم حرف بزنید که میتوانند به شما کمک کنند. نه چیزی غیرازآن.
36. روابط عمومی.
اگر میخواهید نظرتان را با ارزشتر جلوه دهید. دنبال طرفی بگردید که با شما در این زمینه موافق باشد از آن بهتر اینکه، کسی را برای تبلیغ سراغ دارید را استخدام کنید.دروغی که زیاد گفته است تبدیل به حقیقت میشود. (لنین)
ماکیاولی میگوید: پرورش فضائل اخلاقی و بهکارگیری آنها زیانبار است. ولی برعکس تظاهر به داشتن فضایل اخلاقی بسیار سودمند است. شما به روابط عمومی نیاز دارید. به یاد داشته باشید که داشتن بهترین روابط عمومی افسانه نیست. روابط عمومی گزارشی گزینشی از حقیقت برای پررنگ کردن قوتها و کمرنگ کردن ضعفهای شما است. اگر علاقهای به آن ندارید آنوقت بهقدرت هم علاقهای ندارید. بهترین روابط عمومی، صرف انتقال اطلاعات است. ولی انتقال اطلاعات بهمنظور انتقال هدفی صورت میگیرد. این را هم بدانید که انتقال ندادن اطلاعات یعنی روابط عمومی منفی. به این فکر کنید که چطور هرچه میگویید و یا هر چه انجام میدهید به نظر مردم، درباره شما تأثیر میگذارد. این را هم بدانید که چیزی را نگفتن همیشه به ضرر شما تمام میشود.
37. این روایت شماست.
پس خوب به آن بچسبید در رأس کار بودن این فرصت را به شما میدهد که همهچیز را به روایت خودتان نقل کنید.
هرگز دروغ نمیگویم فقط در فعالیتهای اطلاعاتی نادرست شرکت میکنیم(فاکس مالدر). در زمان بحران چطور اطلاعرسانی میکنید، اگر برای این کار برنامهریزی کرده باشید آن را بدانجام میدهید. نکته مهم این است که باید یک منبع واحد حقیقت وجود داشته باشد هیچکس بدون اجازه شما اطلاعرسانی نکند و گزارش ندهد یا حدس نزند.
38. ارتباطات مردمی.
چرا وقتی سگ دارد خودتان پارس میکنید. وقتی نمیخواهید کاری انجام شود، حتماً جلسه بگذارید (جانکنت کالبرید). اگر میخواهید با افرادی در هرم قدرت پایینتر از شما هستند بهنوعی در مسئولیت جمعی سهیم شوید این کار را بکنید. ولی، آن را طوری سازماندهی نکنید که ضمن اینکه همه مسئولیت بر عهده شماست اعتبار انجام دادن آن به نام دیگری ثبت شود آنچه از مسئولیت جمعی انتظار دارید درست عکس این است.
39. برای بهدست آوردن قدرت آن را با دیگران تقسیم کنید.
کسانی را که دوست دارید تشویق و کسانی را که دوست ندارید تنبیه میکنید. پس از قرار معلوم باید خیلی چیزها در مورد رهبری و مسئولیت یاد بگیرید. دوستانتان را نزدیک خود نگهدارید و دشمنان خود را نزدیکتر. (مایکل کورلونه، در پدرخوانده)
چرا دشمنتان، دشمن شما هستند، آیا این دشمنی سابقه تاریخی یا احساسی دارد؟ یا پای منافع شخصی در میان است؟ اگر با گذاشته یا سنتها در ارتباط است، بهتر است تحولاتی اساسی در این امور ایجاد کنید چون در غیر این صورت فرصت بهدست آوردن قدرت یا کارتان را از دست بدهید.
40. دشمن، دشمنانتان.
درنبرد بین دو نفر آنکس که ضعیفتر است دوست شما میشود. خدا در کنار همه است ولی طبق آخرین تحلیلها به نفع ثروتمندان و قدرتمندان کار میکند(جان آنوی). زمانبندی یعنی همهچیز. خود را وارد جروبحث کردن آنهم به این دلیل که احساس میکنید فرد مهمی هستید آسان است درحالیکه گاهی اقدام مؤثر این است که تا زمانی که احساس نکردهاید میتوانید تفاوتی ایجاد کنید کنار بمانید اگر در مجادلهای درگیر شدهاید که هم وقتتان را گرفته و همسودی عاید شما نمیشود خودتان را خارج کنید.
41. بگذارید به حد زدن ادامه دهند.
نوآوری کار سادهای نیست. گاهی انجام دادن همان کارهای قدیمی آسانتر است. ولی ماکیاولی معتقد است این برای رهبر، مهلک است. اگر مهار سرنوشتتان را بهدست نگیرید دیگری آن را بهجای شما انجام میدهد (جک ولش). آیا امروزتان هم مثل دیروزتان است. پس بدانید فردایتان هم به همین منوال خواهد بود. از ایده بزرگی که در دست دارید نترسید آن را بیرون بریزید. گردوخاکش را تکان دهید و نزد دیگران مطرح کنید شاید موفقیتآمیز نباشد ولی شما تنها در صورتی رهبر بزرگی خواهید بود که درراه هدفتان بجنگید.
42. مشاغل پرخطر.
نمیتوانید خطر نکنید پس یک راست با خطر روبرو شوید.
راز قدرت در این است که بدانید دیگران بزدلتر از شما هستند. (لود ویگدبورن نویسنده و طنزنویس آلمانی)
ماکیاولی معتقد است تلاش برای اجتناب از خطر، یعنی عدم دوراندیشی. بهجای آن یاد بگیرید که خطرها را ارزیابی کنید و مطابق با آن ارزیابی عمل کنید. عمل کردن و مرتکب خطا شدن بهتر از آن است که عمل نکنیم و منتظر کسی باشیم که از راه برسد و قدرت از ما بگیرد. با حذف تمامی خطرها، فقط شکست خود را تضمین کردهاید. اگر میخواهید یاد بگیرید چطور سنجیده خطر کنید پوکر بازی کنید در این بازی در حد منطقی جسور نباشید، نمیتوانید برنده باشید و اگر سعی کنید نبازید درنهایت بازنده خواهید بود. پوکر به شما یاد میدهد تا چطور در موقعیتهایی که در تحتفشار هستید خطر کنید.
43. دنیای جالبی است.
آخرین باری که سرکارتان جشن یا مراسم بزرگ داشتی داشتید کی بود؟ نه اینکه جشن کریسمس، یلکه جشنی غیرمنتظره و مؤثر، که کارمندانتان آن را به خاطر بسپارند. احتمالاً مدتها قبل بوده. چیزی را که میخواهید بیشتر ببینید تجلیل کنید ( تام پیترز). آیا در پی آن هستید شهرت و اعتبارتان را در مقام رهبری تقویت کنید. ماکیاولی معتقد است شهریار باید کارهایی را انجام دهد که نشاندهنده محبت و گشادهدستی او باشد.
دیوانه وار و بیدلیل جشن گرفتن رهبری نیست بلکه ضعف است و این پیغام را منتقل میکند که ضعفهایتان را کتمان کنید. بسیاری از شرکتها، نقاط عطف مهمی را از دست میدهند نظیر سالگردها، هزاران مشتری جدید و پیش افتادن از هدف. با اهمیت دادن به چنین چیزی از طریق جشن بزرگداشت، میتوانید روشن کنید که چند وقت است که در کنار کارمندانتان هستید و با استفاده از این مناسبتها به آنها یادآوری میکند که چقدر میتوانید در کنار هم پیشرفت کنید.
44. آنها برای شما کار میکنند.
رهبران معتقدند به مدیران خوب نیاز دارند. ولی اگر میخواهید جایگاهتان را حفظ کنید کاری کنید که رهبران هم جایگاهشان را بشناسند.
عزیزم هرگز فراموش نکن که من ریسام و تو فقط اینجا کار میکنی.(الیزابت آردن خطاب به همسرش). ماکیاولی معتقد است رهبران زیرک، وزیران لایقی دارند.
اگر میخواهید بهعنوان شهریار دوام بیاورید. دو راه دارید. 1- مرتباً تیم مدیریتتان را عوض کنید. استعدادهای تازه به آنها تزریق کنید و افرادی که فقط به موفقیت خود فکر میکنند را کنار بگذارید. 2- افراد بسیار مثمر ثمر را پیش خود نگهدارید و درعینحال بپذیرد که آنها هم مثل شما جاهطلب هستند. پس حامی آنها باشید. بهتر است وزیر وابسته به حاکم باشند تا برای خود اقدام به راهاندازی حکومت کنند. توصیهها و مشورتهای چه کسانی واقعاً در کارتان مؤثر است؟ آیا پروژهای در دست دارند که برای موفقیت آن تلاش میکنند ایده خوبی است. مانع آن نشوید. در موفقیت آن نقش اصلی را ایفا کنید کاری کنید که تمامی افراد مهم در این جریان بدانند ایده متعلق به آنها بوده و ولی نفوذ شما باعث موفقیت آن شده است.
45. بر خودتان غلبه کنید.
ماکیاولی به رهبران واقعی هشدار میدهد که دچار آفت چاپلوسی نشوند. باقدرت صادقانه صحبت کنید. (اندرز کویکرها). بیماری مدیرعامل: اگر رهبری قدرتمند هستید پس قشری از مدیران شمارا احاطه کردهاند به این دلیل با شما مخالفت نمیکنند که به آنها پاداش میدهید. شما منزویشدهاید ولی نمیدانید. چون اطرافتان را چاپلوسانی پرکردهاند که خودتان آنها را پر کردهاید و در اینجا دیگر مشاورهای در کار نیست.
اگر کسی برخلاف نظر شما عقیدهای را مصرف میکند وی را بلافاصله مجازات نکنید چراکه دیگر حقیقتگویی در سازمان شما دیگر دوام نمیآورد. خداوند یک دهان و دو گوش به شما داده است، از آنها بهتناسب استفاده کنید. هنگام نظرسنجی همیشه از مدیرانتان بخواهید که یک پاسخ مثبت و یک پاسخ منفی بدهند. این امر موجب تمرکز آنها برای مهمترین قسمتهای کار میشود شما زودتر به نتیجه میرسید و آنها هم آنچه را که در نظر دارند به زبان میآورند.
46. بله یا خیر.
شما همیشه در مقام رهبر حقدارید نظرتان را عوض کنید. فقط زیاد این کار را نکنید رهبر خوب کسی است که در اولین فرصت که برای عمل بهدست میآورد تصمیم بگیرد و بیطرف نماند. زیرکی یعنی تشخیص توصیه خوب از بد. شما با این کار میتوانید مشاوران خود را محک بزنید. شما همه ایدههای را خوب در دست ندارید اما کارتان این است که همه ایدههای خوب محک بزنید و بهترین آنها را انتخاب کنید.
آیا در مورد چند تصمیم دودل هستید؟ همه آن را یادداشت کنید. از کوچکترین طفرهروی گرفته با بزرگترین بررسی راهبردی. در همین هفته به همه تردیدهایتان پایان دهید. نه هفته دیگر.
47. دور دور شماست.
در موردی بد آوردهاید. منتظر نمانید کسی برای سروسامان دادن اوضاع از راه برسد.اگر حداکثر تلاشتان را نکنید روزی خواهد رسید که خسته و گرسنه هدفتان را رها نخواهید کرد و با این کار جان و تلاش هزاران نفر را به هدر خواهید داد ( ژنرال جورج پاتون).شکست در کسبوکار زمانی میتواند یار موفقیت داشته باشد که به دلیل منطق اجتنابناپذیر باشد و تکرار هم نشود. رهبر قدرتمند کسی است که تا دیر نشده در مقابل شکست واکنش نشان میدهد و سریعاً تغییر ایجاد میکند. گاهی لازم است بگویید اشتباه کردهام. این کار موجب تضعیفتان نمیشود. بهشرطی در سروسامان دادن به اوضاع جسارت به خرج بدهید.
48. هیچ چیز مانند موفقیت شکست نمیخورد.
شما مسئول هستید. برای الهام گرفتن به آینده نگاه کنید نه به گذشته.با این اصل آغاز میکنم که نقش رهبری ایجاد رهبران بیشتر است نه پیروان بیشتر. (رالف ندیر). رهبری قاطع یعنی بهدست گرفتن مهار خلاقیت و آیندهنگری. اگر تحقیقی درباره بازار سفارش میدهید این تحقیق چقدر گویای امکانات آینده است؟ چقدر تنها درباره واکنش به گذشته کندوکاو میکنید؟ اگر دومی صدق میکند درست مثل این است که بخواهید قایقی را از روی رودی که از خود بهجای میگذارد هدایت کنید.
49. ورود به ناشناختهها.
اگر جزو افرادی هستید که به شانس معتقدند بدانید که نمیتوانید همیشه به شانستان اتکا کنید. تنها بعدازآن که صد درصد تلاش را انجام دادید به شانس امیدوار باشید ( لانکس تون کلمن).رسالت شما بهعنوان رهبر این است که وقت خود را در مورد ناشناختههایی که چیزی در مورد آنها نمیدانید تلف نکنید. بلکه به ناشناختههای شناختهشده بپردازید و حتی آنها را به شناختها شناختهشده تبدیل کنید. حدود 4/3 شرکتها هرگز به روابط مهمشان با تأیید کنندگان و صاحبان امتیاز و جواز رسیدگی نمیکنند تا درستی حسابهای پرداخت یا دریافتشان را بررسی کند این از همان ناشناختههایی است که اگر میخواهید تقدیرتان را ضبط و مهار کنید باید دربارهشان بدانید. پس به اینها توجه کنید.
50. ساخت اینجا نیست.
شرکتهایی که تغییر نمیکنند نابود میشوند. اگر فکر بکری در سرتان نیست از دیگران تقلید کنید.نمیتوانم بفهمم چرا مردم از افکار جدید میترسند من شخصاً از افکار قدیمی میترسمجان کیج).خودتان شبکهای برای شکار ایدههای خوب راه بیاندازید. حواستان به رقابت باشد ولی مهمتر از آن به عواملی که در داخل ازقلمافتاده باشد توجه کنید.
51. منظورتان را دقیق بیان کنید.
سوزان ترین لحظات دوزخ متعلق به کسانی است که به هنگام بحرانهای اخلاقی بزرگ بیطرف میمانند (د آنته).تنها در صورتی میتوانید درباره مسائل بهطور صحیح قضاوت کنید که منظورتان را بهطور دقیق بیان کنید. در بیان دقیق منظورتان با مشکل مواجه میشوید. با زبان نامفهوم بجنگید و عادتان را کنار بگذارید از افرادی که برایتان کار میکنند بخواهید صریح حرف بزنند و درازای هر حرف دو پهلوی که به زبان میآورند مجازاتی برای آنها تعیین کنید.
52. شما هم هستید که تفاوتی ایجاد میکند.
درست است که گاهی خطا کردهاید ولی یادتان باشد که این در مورد دشمنتان هم صدق میکند. هیچکس آسیبپذیر نیست. جهان خود ارائه معطوف بهقدرت است و بس.
شما هم ارائه معطوف بهقدرت هستید و چیزی جز این نیستید (فردیش نیچه).یک سال گذشته را مرور کنید چه فرصتهایی را در این مدت معلق رها کردهاید چون منتظر کس دیگری بودهاید تا اشتباهی انجام دهد قبول کنید که یک سال مدتی طولانی است.
خلاصه شده : حسین علی محمدی ( Hossein Alimohammadi)
دیدگاهتان را بنویسید