چه چیزی باعث میشود بعضی سازمانها بتوانند از قدرت فناوریهای دیجیتالی نوظهور استفاده کنند و بعضی دیگر خود را شبیه گوزنی مییابند که به نور چراغ خیره مانده است؟!
امروز بشر در برهه حساسی قرارگرفته است که تغییرات شگرف فقط در قدرت خام خود فناوریها، در حوزههایی جدید مانند رایانش ابری (Cloud Computing)، رباتیک (Robotic)، چاپگرهای سهبعدی (3D Printing)، یادگیری ماشینی (Machine Learning) و الگوریتمهای بلاک چین (Blockchain) محدود نمیشود، بلکه فعالیتهای کلیدی چون نحوه زندگی، کار، آموزش، بازی، نوآوری و معاملات و حکومتداری بشر را نیز در برمیگیرد.
دیجیتالی شدن در اساس جامعه بشر نفوذ خواهد کرد و در حین این تحول، برندگان و بازندگان بر اساس میزان تواناییشان در استفاده از این فناوریها مشخص میشوند.
مدل کسبوکار عصر تحول دیجیتال جایگزین مدل کسبوکار عصر صنعتی
امروزه مدیران باید بدون در نظر گرفتن سطحی از سازمان که در آن قرار دارند و حتی اندازه سازمان (چه کوچک، چه متوسط و بزرگ)، باید نقشی حیاتی در تحول دیجیتال (Digital Transformation) آن ایفا کنند.
فارغ از محل سازمان شما در این کره زمین، تحول دیجیتال روندی جهانی است. درنتیجه پناهگاهی برای محافظت از مدلهای کسبوکار قدیمی وجود نخواهد داشت.
در آینده اندازه سازمانها، موضوع اصلی نخواهد بود، بلکه بیشترین داستانها درباره نحوه تعامل سازمانهایی در اندازههای گوناگون برای استفاده مشترک از قدرت فناوریهای دیجیتال است تا ارزشی را به مشتریان عرضه کنند.
مدیران کسبوکار سنتی بر اساس یک باور ذهنی اشتباه، اعتقاد و باوری در قدرت فناوریها دیجیتال ندارند.
فارغ از اینکه، عملکرد گذشته هیچ سازمانی، نمایانگر نتایج آینده نیست. بهعبارتدیگر، هیچ رهبر یا مدیر سازمانی نمیتواند برای حرکت به سمت آینده به استراتژیهای فعلی کسبوکار خود، فارغ از میزان موفقیت آنها، متکی باشد.
این نوع مدیران که با ایدههای عصر صنعتی کار میکنند، یا حال و یا در آینده نزدیک، اقتصاد دیجیتال، آنها را از صحنه کسبوکار کنار خواهد گذاشت.
فناوریهای دیجیتال عامل حیاتی، زنده ماندن شرکتها در قرن 21
آمارها و تجربه و تحلیل سوابق لیست ۵۰۰ شرکت برتر فورچون نشان میدهد که تنها ۱۲ درصد شرکتهای حاضر در لیست فورچون سال 2017، در لیست ۵۰۰ شرکت برتر سال ۲۰۱7 قرار داشتهاند و این یعنی اینکه طول عمر سازمانها از یک بازه ۵۰ یا ۶۰ سال در دهه دوم قرن بیستم به ۱۵ یا ۲۰ سال در قرن بیست و یکم رسیده است.
( برای اطلاعات بیشتر در این خصوص به مقاله اینجانب با عنوان ” چرا عملکرد گذشته رهبران کسبوکار در شرکتها، نمایانگر نتایج آینده آنها نیست؟ ” در وبسایت شخصی بنده مراجعه فرمائید.)
شرکتهای نظیر گوگل، (اکنون به یکی از برندهای جهانی حوزه فناوری باارزش بیش از نیم تریلیون دلار رسیده است.) آمازون، (که در طی دو دهه از یک کتابفروش آنلاین به تجارت خردهفروش الکترونیکی در سطح جهانی رسیده که در میزان فروش، وال مارت را پشت سر گذاشته و در مقام رهبر بازار در خدمات رایانش ابری، رسانه و هوش مصنوعی شناخته میشود) و فیسبوک (یک شبکه اجتماعی باارزشی بیش از ۳۰۰ میلیارد دلار) که زمانی در لیست ۵۰۰ شرکت برتر فورچون حضور نداشتند .
در سال ۲۰۱۶، گوگل (آلفابت کنونی) در رتبه ۳۶، اپل در رتبه ۳،مایکروسافت در رتبه ۲۵ و آی بی ام در رتبه ۳۱، آمازون رتبه ۱۸ لیست حضور داشتند، جالب این است که همه این رتبهها بر اساس درآمد است.
دریکی از روزهای اولیه آگوست سال ۲۰۱۶، پنج شرکت برتر ازلحاظ سرمایه بازار در شاخص داوجونز، شرکتهای اپل، آلفابت، مایکروسافت، آمازون و فیسبوک بودهاند.
درسی که از این آمار میتوان آموخت، این است که فناوری دیجیتال برای هر صنعت و هر شرکتی، امری حیاتی است. این شرکتها بر اساس فناوریهای دیجیتال توانستهاند امروزه به برندهای قدرتمندی در سطح جهانی تبدیل شوند.
( بر اساس لیست اینتربرند در برترین برندهای جهان در سال ۲۰۱۵، اپل رتبه یک، گوگل رتبه دو، آمازون رتبه 10، فیسبوک رتبه ۲۳ رادارند.)
دیجیتالی شدن در حال حاضر برای هر کسبوکاری، در هر صنعتی و در هر ناحیه جغرافیایی الزامی است. این فناوری فراگیر است. باوجوداینکه، مدیران دانشی حداقل، درباره آن دارند و بیشتر آنها برای تحولی که میتواند به همراه داشته باشد و خواهد داشت، آماده نشدهاند. دیجیتال در حال بلعیدن جهان است.
فناوریهای تحولآفرین برخی در حال حاضر موجود و برخی دیگر در مراحل ابتدایی خود هستند و احتمالاً برخی فناوریهای جدید در سال آتی و سالهای پسازآن ظهور خواهند کرد. با اطمینان میتوانیم بگوییم: “ دیجیتال در حال بلعیدن جهانی صنعتی و فیزیکی است“. امروزه دیگر تغییر جایگاه رهبران کسبوکار بهطور فزایندهای تحت تأثیر فناوریهای دیجیتالی است.
منطق کسبوکارهای عصر تحول دیجیتال
استفاده از فناوریهای دیجیتال هم برای درک مشکلات کلیدی مشتری، حل کردن آن و هم برای کار کردن با سایر شرکتها در مرزهای سنتی صنعت و فراتر از آن است. برای تحقق این موارد سه قانون، (قانون مور (Moore’s Law)، قانون گیلدر (Gilder’s Law) و قانون متکلف (در کنار یکدیگر) منطق کسبوکارهای جدید را شکل خواهند داد.
قانون مور: قدرت پردازش بهصورت نهایی و با هزینههای کمتر و کمتر در حال افزایش است.
قانون متکلف: ارزش شبکه با افزایش اندازه آن رشد میکند.
قانون گیلدر: دادههای بیشتری با اطمینان بالاتر و هزینههای کمتر، با استفاده از فناوریهای ابری منتقل میشود.
ترکیب این سه قانون به معنی ایجاد زیرساخت کسبوکار دیجیتال از طریق سه مولفه “پردازش قدرتمند، ارتباطات همهجانبه و فناوری ابری قوی” را موجب خواهد شد.
هانس وستبرگ مدیرعامل شرکت اریکون در سال ۲۰۱۶ معتقد است در جامعه “شبکهای، هر آنچه بتواند از ارتباط نفع ببرد ارتباطی را شکل خواهد داد. ”
دکتر ونکات ترامان جمله آقای هانس وستبرگ را از دیدگاه خود چنین بیان میکند: ” هر محصول، خدمت یا زیرساخت کسبوکاری که بتواند از دیجیتالی شدن نفع ببرد، بهزودی دیجیتالی خواهد شد. “
جمعبندی و نتیجهگیری
لذا در مقام رهبر کسبوکار لازم نیست، هر فناوری را با جزئیات بشناسید. در عوض باید بینش لازم را به دست آورید تا دریابید بهکارگیری فناوریهای گوناگون چگونه میتواند کسبوکار شمارا متحول کند. متحولشدن کسبوکار، منابع سودآوری و درآمد شمارا تغییر خواهد داد.
هر رهبر کسبوکار باید نحوه کسب مزیت از توسعه این فناوریها و شرکتهای دیجیتالی را، بهصورت عقلایی تحلیل کند تا بتواند راههای نوآورانه در راستای خلق ارزش برای کسبوکار را بیابد.
دیدگاهتان را بنویسید